زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
زهرازهرا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

سرباز کوچولو

متفرقه هشت ماهگی2

سلام دخمل نازممممممممممم میخواستم یه خورده از شیرین کاری هات بگم: خیلی وقته که برا خودت دست میزنی ولی همین که ما یه ذره تشویقت میکنیم دیگه دست نمیزنی و نگاه مون میکنی  ولی هر وقت خودت میخوای کلی دست میزنی . چند روزی هم هست که دیگه کامل روی پاهات وایمسی و دیگه تا میزارمت روی زمین تو هم سریع میری کنار میز جلوی مبل و سعی میکنی که بایستی و تلوزیون تماشا کنی . روزای اول زود میخوردی زمین و همش سرت به زمین میخورد. که منو بابایی خیلی از این موضوع نارحت بودیم که الان تعادلت روبیشتر میتونی حفظ کنی خداروشکر و خودت سعی میکنی که بشینی. اینم چند تا از عکسهات عسلم ببین اینجا رفتی سیم تلفنی کشیدی بعد...
17 شهريور 1394

زهرا و اولین

سلام وروجک مامان دیشب رو مبل نشسته بودم و تو هم داشتی با اسباب بازی هات بازی میکردی که یهو دیدم از اونور روروئکت اومدی بالا  یعنی دستت رو گزاشته بودی رو روروئک و رو زانو هات بلند شدی وایسادی منم که خیلی ذوق کرده بودم داشتم قربون صدقت میرفتم که تو هم خندیدی و افتادی زمین  وای چه لحظه ی شیرینی بود برام . لحظه لحظه بودن با تو و دیدن این همه شیرین کاری برام خیلییییی شیرینه . ان شاالله زیر سایه امام زمان عج بزرگ بشی زهرا جونم. اینم عکس اولین ایستادنت ...
7 شهريور 1394

متفرقه هشت ماهگی1

سلام دخمل نازم ببخشید که این مدت نتونستم عکس برات بزارم تو وبلاگت گوشیم یه شکلی پیدا کرده بود نمیشد عکسا رو انتقال بدم به لب تاپ این عکس روز دختر ازت گرفتم این عکسها هم جشن زیر سایه ی خورشید هستش که تو اینقد قشنگ پرچم تکون میدادی همه داشتن نگات میکردن و ماشاالله بهت میگفتن این عکس هم مال یه شبه که من خوابوندمت رو تخت و بهت شیر دادم بالشت ها رو چیدم دورت که شما نتونی غلت بزنی و بیای لب تخت و رفتم بیرون از اتاق که تو با صدای سشوار خوابت ببره بعد چند دقیه اومدم بهت سر بزنم که دیدم بله.... زهرای مامان در حال نون ماست خوردن     ...
5 شهريور 1394
1